شیطنت های مضاعف
سلام نفسی قربونت برم من که روز به روز شیطونتر میشی و من دپرس تر میکنی . جیگر طلایی چند روز پیش که رفتیم تهران حسابی بهت خوش گذشت . خونه دایی امید کلی با رونیکا بازی کردید و البته حسابی هم آتیش سوزوندی . هرچند برخلاف انتظار من و باباییت اصلا توی راه اذیت نکردی . مامانی خیلی شیطونی میکنی و من تصمیم گرفتم هر جایی خواستم برم اول شما رو ببرم پارک تا حسابی انرژیت تخلیه بشه . . آخه عسلم همه جا که نباید سر همه چیز برند .دیشب خونه دایی مجتبی اینقدر کنجکاوی کردی که من یه لحظه هم نتونستم آروم بشینم .تازه وقتی چشمت به بقیه میفته حرف شنوی هم نداری و کار خودتو میکنی . تو رو خدا یه کم آرومتر . چند تا ع...
نویسنده :
مامان طلا
13:51