سپهرسپهر، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 7 روز سن داره

آسمون زندگی مامانی و بابایی

سومین پاییز دوست داشتنی

1392/9/3 15:02
نویسنده : مامان طلا
161 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عسل مامان

فدات بشم من که با وجودت باعث شدی گذر لحظه هامو عمیق تر حس کنم . من همیشه تو پاییز دلم میگیره آخه روزا خیلی کوتاه میشن و انگار تاریکی وجود آدمو میگیره . اما خدا رو شکر این سومین پاییزیه که من خیلی کوتاه و بلندی روزاشو حس نکردم . آخه جنابعالی حسابی سرمو گرم کردی . 

حالا تعجب نکن که میگم سومین پاییز آخه اون پاییزی که شما رو باردار بودم هم خیلی خاطره انگیز بود چشم به راهیش ،روزشماری ها ، شیطونی های تو توی دلم . اصلا اون پاییز یه چیز دیگه ای بود . آخی چقدر دلم تنگ شد واسه اون روزا چه حس خوبی بود کنار اون سختی های بارداری. 

واسه حسن ختام چند تا عکس پاییزی ازت میذارم . 

یب

قبل

ال

اتئ

ال

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

زن عمو
3 آذر 92 23:36
آخی عزیزم چه عکسای قشنگی الان واقعا احساس کردم فصل پاییزه سپهر جان هم خیلی با مزه افتاده به شمام پیشنهاد میکنم برید تا زمستون نشده خوب بود این جوجه هاتم ببر یه کم صفا. کنند
مامان کورش
4 آذر 92 2:08
سلام چه عکس های پاییزی قشنگ و رویایی. راستی تسلیت می گم. غم آخرتون باشه. خدا رو شکر سپهر جون دوباره سر حال شده. ممنون عزیزم لطف دارید
خاله مرضی
4 آذر 92 9:01
وااااااااااااااااااااااااای عشق منی با این قیافه دوست داشتنیت. خاله فدای تو بشم. مامانش چقدر ناژوون قشنگ بوده خوشبحالت که رفتین توی بارون حالشو بردین. بله جاتونو خیلی خالی کردیم بعد از مدتها واقعا چسبید اندازه یه مسافرت خوش گذشت
خاله مرضی
16 آذر 92 10:34
دایی سعید قهره؟!!! نه ناز کرده واسمون