ووروجک من
سلام شیطون
خوبی گل پسر قند عسل خوش میگذره
البته که بهت خوش میگذره. ناقلا پریشب که رفتیم دکتر اینقدر پیچ و تاب تو شیمک مامانت خوردی که نمیذاشتی خانم دکتر ضربان قلبتو پیدا کنه.
مامانی هم در معرض سکته. آخه نمیگی من قلبم ضعیفه اینقدر وول میخوری
بالاخره بعد از دو دقیقه (که البته واسه قلب ضعیف من دو سال گذشت ) خانم دکتر تونست ضربان قلبت رو بگیره
باباییت هم صداشو ضبط کرد قربون قلب کوچیکت برم من که اینقدر تند تند میزد
راستی خاله مرضی و مادر هم از مشهد برگشتند . برات یه بلوز شرت خوشگل با یه شلوارک لی مامانی خریدند. دستشون درد نکنه .
زود بیا تی تی شات رو بپوش دیگه دلمون ضعف رفت برات.
عزیز دلم مراقب خودت باشیا . من و باباییت منتظرتیم .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی