سپهرسپهر، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 9 روز سن داره

آسمون زندگی مامانی و بابایی

سال نو مبارک پسر گلم

1392/1/14 20:19
نویسنده : مامان طلا
206 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عشقم قلب

 

 

 

 

سب

عیدت مبارک ، امسال عیدمون حال و هواش با سالهای دیگه فرق میکرد .http://niniweblog.com/images/smilies/love/love%20(9).gif آخه یه جوجوی شیطون و خواستنی داشتیم که قلبمون رو مملو از عشق کرده.اتر

جوجه من این مدت حسابی بهت خوش گذشته . چند روزی هست که بابایی سرکار نرفته و تو صبحا با دیدنش شروع به بابایی بابایی گفتن میکنی و خوشحالی که تنها نیستی.فق

از احوالات این مدتت بگم که حسابی شیطون شدی .زی شب چهار شنبه سوری کلی ذوق کرده بودی از بغل دایی محمدت بغل هیچ کس نمیرفتی . آخه با دایی از روی آتیش میپریدی و قاه قاه میخندیدی . هر کس هم به زور میگرفتت اینقدر آتیشو بهش نشون میدادی که مجبور میشدن از روش بپرند . خنده های تو اون شب لذت رو به من تموم کرد.ال روز سال تحویل هم کلی شیطونی کردی و صاف سر ساعت دو خوابیدی . خوب سال تحویل هم که ساعت 2.30 بود.هر چند من و باباییت با آرامش سر سفره نشستیم اما جای خالیت خیلی محسوس بود.

این چند روز هم که امان امان از دست شیطونیات . کلی با فاطمه جونی و دایی سعید بازی کردی.منتهی ماماَن یه کم در حق من و باباییت کم لطفی میکنی و دیگه تحویلمون نمیگیری . یه وقتایی دلم میگیره که حتی نمیخوای بیای بغلم.ناراحت دیروز بهت میگم سپهر میخوای بری پیش امیر میدوی میری دم در و مهلت نمیدی بابایی لباساشو عوض کنه  .ای بی جنبه چشمک

 

 

پی نوشت :

جوجوی مامان قربون اون زبون شیرینت برم الهی . از کلماتی که جدید یاد گرفتی نگفتم !

گل ، ماهی ، سعید ، صدف ، امیر ، خاله ، دایی ، سی دی ، آبپاش

عزیز دلم هر کلمه ای رو که نتونی تلفظ کنی اولش رو میگی یا ادای اونو در میاری

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان آروین
3 فروردین 92 13:20
باران عشق همیشه می بارد اما در نوروز قطره های باران طلایی رنگند
از خدا می خواهم که همیشه زیر این باران خیس شوی ...
بهارتان مبارک


ممنون! برای شما هم
زن عمو
5 فروردین 92 15:58
سلام عزیزم سال نو مبارک سپهر جون که امسال زود تر از مامان و باباش اومد دیدن عمو آفرین به تو پسر گل@}