سپهر جان بزرگتر میشود
سلام عشقم
فدات بشم من الهی که روز به روز شیطونتر و بانمک تر میشی! امروز بالاخره فرصت کردم بیام و وبتو آپ کنم.
جوجه من وقتایی که محکم بهم میچسبی و بی وقفه بوس میکنی کل وجومو مملو از عشق میکنی . یه وقتایی هم حتما باید بوس لب بدی و من هر چی صورتمو میتابونم فایده نداره و به هر صورتی باید از آب دهنت تناول کنم آخه این چه وضعیه حالم بهم خورد!
عاشقتم دیگه رفتی تو کار حرف زدن دو کلمه ای . هر چیز درداری رو میاری میدی و میگی مامان باز ! عاشق زیتونی . چند وقت پیش بابایی رفته بود سر سخچال جنابعالی اومدی منو کشون کشون میبری دم یخچالو میگی مامان باز ! با تعجب درو باز کردم میبینم قدتو به زحمت میرسونی به شیشه زیتون و میگی به به به !
از کلماتی که یاد گرفتی اسب و خرس و شیر . دیروز با خاله رفته بودیم خرید چشمت به ساعتای تو مغازه افتاده میگی ساعت بعدش گل ها رو دیدی باید حتما اعلام کنی گل ، گل . از عید تا حالا هم که ددری شدی هر یک ساعت یه بار میری دم در و با اون انگشت ظریفت میزنی به در و میگی ددر . بهت میگم سپهر مامانو چند تا دوست داری میگی ده تا .
راستی دوتا از دندونای آسیابت هم تو فک بالایی در اومدن و حالا دیگه جوجه طلا 10 تا مروارید سفید توی دهنشه .
راستی دایی سعید یه فاخته اومده تو تراسمون لونه گذاشته دو تا تخم هم داره . یاد پاتریشیا افتادم . سپهرم روزی چند بار میره نگاش میکنه میگه توتو . عکساشو گرفتم ایشالا جوجه هاش از تخم دربیان واست میذارم.
جوجه من چون خیلی وقته نرسیدم بیام سراغ وبت یه سری چیزا یادم میره . اگه یادم اومد باز میام واست میزارم . یه دنیا بوس به اون لبای کوچولوی آبدارت