سپهرسپهر، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 9 روز سن داره

آسمون زندگی مامانی و بابایی

اولین مسافرت رسمی سپهر جان

1392/2/7 14:40
نویسنده : مامان طلا
229 بازدید
اشتراک گذاری

سلام جیگر طلا

امروز بالاخره فرصت کردم اولین سفرنامه ات رو واست بنویسم . از بس که شیطونی میکنی جرات نمیکنم تا بیداری بیام سراغ کامپیوتر.

جوجه من ،جمعه گذشته من و شما و بابایی به همراه خاله زری عازم کیش شدیم .هورااولین شیطنتت تو فرودگاه اصفهان منجر به بریدگی لب پایینت شد .نگرانآخه اصرار ، اصرار که باید روی لبه های بلند پشت شیشه بشینی. قهرتو هواپیما هم نیم ساعت اول نشستی اما نیم ساعت دوم کلافه شدی بقیه مسافران رو هم با گریه هات کلافه کردی.شیطان

و اما قسمت شیرینش لب دریا بود که جنابعالی یه دل سیر از آب بازی در اوردی و کلی ذوق کردی.نیشخند جوجه من صبح ها خیلی عالی بودی اما بعداز ظهرها نمیدونم چرا اینقدر نق میزدی؟ شاید مال دندونات بود آخه آسیاب های پایینت تو تاولند.ناراحت

خلاصه مامان جان این چند روز تا خوابت نمیگرفت حاضر نبودی از بغل خاله زری بغل من و باباییت بیای! ای آدم فروش !متفکر

راستی دل خوشی هم از بازار نداشتی. افسوسجاهایی که بهت خوش میگذشت همون لب دریا بود. چند تا از عکسات رو چاشنی این سفرنامه ات میکنم .هر چند که خیلی از جزییاتش ننوشتم  .

 لب

رز

ق

یب

تایل

ار

صض

ث

غفب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

خاله مرضی
8 اردیبهشت 92 17:37
جوجوی خاله از عکسهات معلومه که تو این سفر بیشتر از همه به تو و خاله زری خوش گذشته. قربون اون چشات ک تو همه عکسها شیطنت توش برق میزنه


بله خاله جان خیلی فاز داد
مامان آریا
9 اردیبهشت 92 0:23
سلام به مامانی و سپهر بانمک خاله...
از خنده های خوشکل این پسری معلومه که مسافرت خیلی خوش گذشته
عزیزم با تاخیر سال نوتون هم مبارک باشه گلم


سال نو شما هم مبارک باشه