سپهرسپهر، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 10 روز سن داره

آسمون زندگی مامانی و بابایی

پسرک باهوش من

1392/3/12 13:55
نویسنده : مامان طلا
157 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز دلم .ماچ قربونت برم الهی که روز به روز به دامنه لغاتت اضافه میشه جوجه خواستنی من.بغل

از کلماتی که یاد گرفتی تاب بازی (کم کم داری کلمات دوبخشی رو میگیتشویق ) شیرینی ، خرگوش ، دستشویی، فرشته ، دماغ ، ابرو، چشم و گوش و سر ، راضی ، عمه ،یخچال 

چند روز پیش رفتی سر کشوی لباس ها و دامنی رو که فاطمه (حدود یکسال پیش) خونمون پوشیده بود برداشتی میگی فا ، فا . آخه تیززززززززززززززززززززهوش چه جوری هنوز یادته تو اون موقع ها نی نی بودی.متفکر

تازگی میری سر کشوی لوازم تحریر و میدونی که من بیام دعوات میکنم . تا چشمت میفته به من شروع میکنی به زیر زیرکی خندیدن عینکو تا من خنده ام نگیره ول نمیکنی (منم که نیشم شل).نیشخند

سبد پارک رو شستم گذاشتم کنار آشپزخونه خشک بشه میبینم رفتی هلش دادی کنار کابینتها و ایستادی روش و رفتی سراغ فلفل ها دیر رسیده بودم احتمالا جیغ ات دراومده بود . معنی مالک بودن رو فهمیدی و هر اسباب بازی که مسیح برمیداره ازش میگیری میگی منه (اینم از دست گل های مادرجوونته ) .متفکر

البته واسه خوراکی هات خیلی سخاوت مندی و از تو دهنتم که شده در میاری تعارف بقیه میکنی .نیشخند

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

خاله مرضی
12 خرداد 92 19:30
خالهههههههههههههههه دلم برات یه ذره شده. جوحه طلا که با این شیرین زبونی هات خودتو تو دل همه جا می کنی.
دایی سعید
12 خرداد 92 23:53
داییش فدای خرگوش خرگوش گفتنش
مامان آریا
13 خرداد 92 1:44
افرین پسر باهوش و مهربون خیلی بزرگ شده دیگه ماشالله ... عکسای مسافرت هم عالی بود