باز هم بیماری
سپهر عزیزم بازم خاله هنوز از بیماری قبلی خوب نشده دچار بیماری دیگه ای شدی! نمی دونم چی شده اینقدر بدن کوچولوی تو ضعیف شده و هر روز یه بیماری میگیری. یکی دو ماهی هست که فکر کنم حتی یه روز هم خوبِ خوب نبودی و همش درگیر بیماری شدی. فوت پدربزرگت هم یه استرس بزرگی بود برای بابائی و مامانیت که بیچاره ها با بیماری تو همراه بود. نمی دونم خاله چی شده که به قول مامانت بدبیاری پشت بدبیاری آوردین. اما بازم خدا رو شکر که بیماری تو همین بیماریهای فصله و قابل درمان. جوجه من فقط دیگه فکر کنم همون 10 کیلو مونده باشی و بازم اگه بری رو وزنه مثل همیشه ازت می پرسیم سپهر چند کیلوئی میگی 10 تا و اینبار هم درست از آب در میاد چون این چند وقت هیچی رشد نکردی. من برات دعا میکنم که این روزهای عزیز که روزهای عزاداری امام حسین (ع) هست تو خوب بشی و یادبگیری چطوری این روزا عزاداری می کنن مردم و تو هم حسین حسین بگی نازنین پسر. فدات.
پی نوشت: به خاطر گل روی مامان طلا من فونت این متن رو 3 کردم