گل پسرم تولدت مبارک
سلام عزیز دل مامان
تولدت مبارک نازنین پسرم
خدا رو شکر که بعد از عمل وی تی گوشت اینقدر حالت خوب شده . دیگه داری تلافی اون شیطونیایی که توی اون دوران نکردی رو درمیاری.
عاشقتم اینقدر بلا شدی که خدا میدونه . یه چیزایی میگی که آدم یادش میره تو فقط دوسالته . مثلا میخواستم غذا بپزم اومدی می گی مامان دوست داری بغلم کنی؟ از خنده روده بر شدم اما گفتم نه رفتی به باباییت میگی بابایی دوست داری بغلم کنی؟ یا میخوابی کنارم و دستت رو حلقه میکنی دور گردنم و میگی منم دوست دارم . دیروز واسه مادرجونی اینقدر دلبری کردی و فکر نکنم دیگه بتونه دوریتو تحمل کنه . رفتی بهش میگی مادرجون پس کی میای خونمون؟ میخواستم بهت غذا بدم میگی مادرجون بده!
عزیز دلم هر چند امسال تولدت نزدیک به فوت بابابزرگ و مصادف با رحلت پیامبر و اربعین بود ما سعی کردیم فقط با گرفتن کیک خوشحالت کنیم . شب اول که خونه مادرجون واست کیک باب اسفنجی رو خریدیم اینقدر ذوق کردی که کیکت رو میخواستی بغل کنی و واویلا شد . البته منتظر دعوای ما بودی که با خنده همه مواجه شدی. اینقدر ذوق کردی و تولد تولد خوندی و واسه خودت دست زدی که اینجانب گفتم کاش میشد روزی یه بار واست جشن بگیرم. دیشب هم خونه مامان جون با امیر و محمد و ترانه اونجا رو گذاشتید روسرتون ، هرچند کاراتون در حد حوصله ماها نبود ولی به شماها خیلی خوش گذشت.
حرف آخر:جوجه طلای من امیدوارم عمر طولانی و شادی داشته باشی و لبخند از رو لبات محو نشه تو که میخندی من دیگه هیچی از خدا نمیخوام.