تولد تولد تولدت مبارک
جوجه طلای خاله تولدت مبارک. گرچه امسال به علت فوت پدربزرگت نمی تونیم برات جشن بگیریم اما من همینجا چند روز زودتر تولدت رو تبریک میگم تا اولین باشم. نمکدون خاله دوستت دارم یه عالمه. این روزا که دیگه یاد گرفتی مثل آدم بزرگها حرف میزنی و حتی لحن صدات رو هم مثل اونا میکنی خیلی شیرین تر و دوست داشتنی تر شدی. گرچه بابا و مامانت خیلی از شیطونی هات می نالن اما من فکر میکنم تو بچه باهوشی هستی و همه اینا می ارزه به اینکه یه کمی هم اونها اذیت بشن.
خاله جون خوشحالم از اینکه الحمدلله حالت رو به راه شده و مثل قبل شدی. امیدوارم اون بیماری های دیگه هیچ وقت سراغت نیان و اگه خدای نکرده اومدن هم زود از تنت برن بیرون سرگرمی تو این روزا شده عمو پورنگ که مامانت، قربونش برم یه جلسه رو ضبط کرده و یک ماه هر روز برات به نمایش میزاره. تو هم تقریبا حفظ شدی و قبل از عمو پورنگ جملات فیلم رو میگی. از همه بامزه تر اینه که ادای پهلوون پنبه رو درمیاری و مثل اون پنچر میشی (فدات بشم من). تو این برنامه از همه بیشتر پهلوون پنبه رو دوست داری. توجهت به کارتونها هم تازگی جلب میشه و اونا رو تعریف میکنی. منم عاشق تعریف کردنات هستم فکر کنم مامانت از بس برات قصه گفته این مدلی شدی.
از سرگرمی های دیگه تو کتاب قصه است. البته یادم رفت بگم که مهمترین سرگرمیت اینه که بری از توی کابینتهای اشپزخونه هرچی ظرف هست دربیاری و بچینی کنار دیوار. بعدش که البته مامان باید اونا رو بزاره سرجاش. خلاصه که دامنه فعالیتهات خیلی وسع شده ماشالله و مامانت هم البته یه کمی خسته. اما فقط بگم که خیلی شیرینی همین!