سپهر نق نقو
سلام عزیز دلم
قربونت برم که اینقدر بزرگ شدنت برام محسوسه .
پسر گلی معلوم نیست چرا چند وقته اینقدر نق نقو شدی . از وقتی بیدار میشی داری گریه میکنی تا زمانی که میخوابی !!!!! وقتی خوابی اینقدر ناز و معصومی که دلم میخواد بیدارت کنم اما امان از وقتی بیداری . تازه خدانکنه که دلت درد بکنه . اون موقع است که از شدت گریه ضعف میکنی و من هاج و واج ، دست و پامو گم میکنم . نمیدونم باید برای دل دردت چی کار کرد ؟ باباییت دیشب قطره هرباکر از داروخانه واست خرید .خداکنه این قطره جوابگو باشه . آخه بردیمت دکتر ، دکتر گفت احتمالا رفلکس معده است ولی باید ببریدش سونوگرافی ،که خاله مرضی و مادرجون اینا گفتند الکی نبریمت دکتر . این دل دردا طبیعیه .
باباییت هم که چهار شیفت شد و دو روز در هفته باید شبا بره سر کار. نور علی نور شد مگه نه ؟ دلم خیلی گرفته ، همه میگن آدما وقتی بچه دار میشن زندگیشون پر از خیر و برکت میشه اما واسه ما همه چیز برعکسه . انگاری خدا یادش رفته که ما هم نی نی داریم !
خلاصه که این بار خبرها اصلا خوب نبود .