اولین مروارید
اصلا این بار اول بوس
سلام گل پسری . اینقدر موضوعات این یه هفته زیاد بوده و سر من شلوغ که باید صبر میکردم تا یه فرصت مناسب پیدا بشه .
یه هفته ای هست که پسری سرماخورده البته قربون شکلت برم من مامانی که اینقدر تو مقاومی یه پا مردی واسه خودت . یه کم آبریزش بینی داشتی ، یه ذره سرفه و دیگه هیچی . تو ماه منی!
پریروز که مطابق معمول دستم رو کشیدی بردی تو دهنت یه چیز تیز خورد به انگشتم و منم ذوق زده سعی کردم دهنت رو باز کنم ببینم نکنه دندونت در اومده دیدم به به یه دونه مروارید از فک پایینت داره سر میزنه . ایییییییییییییییییییییییییی جون دلم . فدات بشم که تو اینقدر آقایی و من سر هیچ کدوم از کارات حزص نخوردم.
مادرجونی هم چند یکی دو روزی پیشمون بود و تو هم که مثل همیشه دلربایی کردی. از وقتی به دنیا اومدی دیگه لازم نیست من کلی به مادرجونی اصرار کنم که تو رو خدا بیا خونمون. اینقدر دلش واست تنگ میشه که با پادردش خودش میاد. جنابعالی هم که صورتتو هی میکشی تو صورت مادرجوون تا اونم دلش واست ضعف بره. ناقلا جای منو تو دل مادرجون و بقیه اعضای خانوادم غصب کردی . ای نامررررررررررررررررد
چند تا عکس نمکی هم واست میزارم توی ادامه مطلب