و اما .....
گل پسرم سلام
چند وقتی بود که نرسیده بودم وبلاگت رو آپدیت کنم . این هفته یکی از شلوغ ترین هفته های زندگیم بود . یه کم ناخوش احوال بودم که البته بخیر گذشت و از اینکه اینقدر پسر آقایی بودی و بیمارستانو رو سرت نذاشتی و کلی واسه خاله جونی و مادرجوونی خودت رو لوس کردی کمال تشکر رو دارم .
و اما از تغییر و تحولات گل پسر قند عسل :
تازگی ها میتونی بشینی پیپ پیپ هوررررررررررررااااااااااااااااا . تازه یه چیز جالب تر اینکه وقتی میخوای بیفتی سعی میکنی با دستت تعادل خودت رو حفظ کنی و وقتی هم که موفق میشی یکی از اون خنده های دلبرانه ات رو تحویلم میدی. ای جاااااااااااااااااان دلم که اینقدر آقایی . امروز هم حسابی توی تر و تمیز کردن خونه کمک کردی آخه دیگه از صدای جارو برقی نترسیدی و فقط با تعجب بهش نگاه میکردی.
آخه مگه تو دختری که اینقدر خودتو واسه ام لوس میکنی ؟ هی خودتو میچسبونی بهم و سرتو میذاری رو شونه ام (باباییت هم حسابی حسودیش میشه) . منم قند تو دلم آب میشه.
به اطلاع کلیه دوستان هم میرسونم که به خدا وقت نکردم عکس بگیرم وگرنه حتما واستون میذاشتم . انشاله تو مطالب بعدی جبران میکنم.