اولین گام در جهت استقلال
سلام قربونت برم جوجه باهوش من عسلم حدود پنج شبی میشه که دیگه توی اتاق خودت میخوابی . البته دو سه شب من و بابایی تنهات نگذاشتیم . اما دقیقا دو شب اخیر رو تنها مثل یه شیر مرد تو اتاقت خوابیدی . دیشب نصف شب بیدار شدی و چند بار صدام کردی منم که مثل جت خودمو گذاشتم بالای سرت. خدا رو شکر نمیترسی. اما شیطون عجب اتاقی داریا این چند شبی که توش خوابیدم گفتم خوش به حالت اتاقت آرامش عجیبی به آدم میده. خب از وقایع اخیر هزار و شصت و شونصد تا تولدی بود که پشت سر گذاشتیم و به تو اساسا خیلی کیف داد. حسابی شاد بودی. تازگی معلم بنده هم شدی و تا یه کم از پفیلا تو برداشتم چشم غره رفتی و میگی : اجازه گرفتی !!!!!!! یا اگه کسی گاز...
نویسنده :
مامان طلا
14:46