سپهرسپهر، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 13 روز سن داره

آسمون زندگی مامانی و بابایی

روز عرفه ، عید قربان

1391/8/6 12:35
نویسنده : مامان طلا
203 بازدید
اشتراک گذاری

سلام مموشمماچ

شیطون بلا ! این روزها حسابی بلا شدی و البته به همون اندازه شیرین .بغل

پریروز روز عرفه بود و من تصمیم گرفتم تنبلی رو کنار بذارم و شما رو ببرم دعای عرفه ! اولین بار بود که میومدی امامزاده محسن ، اولش حسابی محو آینه کاری های سقفش شدی .چشماما بعد کم کم شیطونیا شروع شد . شیطانیه خانمی با چادر سفید گل گلی جلومون نشسته بود تو هم همش میرفتی خودتو میمالوندی به چادرش و هی میخواستی بهش وایستی . خانمه هم که اخلاق نداشت من مجبور بودم هی بغلت کنم .خنثی بعد هم که خودتو با مفاتیح خاله صفورا سرگرم کردی و به هیچ کدوم از کتاب ها و کاغذهایی که واست برده بودم محل نمیذاشتی .عینک من واسه اینکه جنابعالی اونجا آروم باشی ناچار بودم دائم بهت یه چیزی بدم بخوری . در طی دوساعت بیسکویت و عدس پلو و شیرو آب و .... خلاصه که من از دعا چیزی نفهمیدم.متفکر

دیروز هم عید قربان بود و بابایی بعد از مدتها تو خونه بود که تو هم کلی شیرین کاری واسش کردی . کلی ذوق و خنده و بازی . هوراشبش هم دایی مجید اینا اومدن خونمون که بارون اومد و ما هم زدیم بیرون رفتیم ناژون و تو برای اولین بار کاپشن تنت کردی . منم که ذوق مرگت شدم . نیشخندخلاصه این دو روز حسابی بهت خوش گذشت و شیطونی کردی .

راستی هفته پیش رفتیم آتلیه و از وایسادنت و اون مرواریدای خوشگلت عکس گرفتیم اما باز یادش رفت فایش و بهمون بده . سبزانشاله اگه تونستم میگیرم و واست میزارم تو وبلاگت.

عاشقتم جوجه که کلی از شیرینیای زندگیمون تو وجود تو خلاصه شدهقلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

دایی سعید
6 آبان 91 16:49
فک کردی دنیا همیشه همین جوری می‌مونه؟ بالاخره پنج‌شنبه می‌شه و من میام می‌خورمش. :->


جونمی جوووووووووووووووون
خاله مرضی
6 آبان 91 18:42
واااااااااااااااااااااای نگفتی بچه مون دعا عرفه رفته بوده. الهی من فداش شم دیگه نبرش دعا می ترسم اضافه وزن پیدا کنه هااااااااااا


ایشالا خاله دفعه بعدی محرم با هم میبریمش


زن عمو
7 آبان 91 23:10
عزیزم انشاالله وقتی راه افتادی خودت بیا بالا تا ببینم این مامانت میخاد چیکار کنه بگو خوب منم همبازی میخام


عججججججججججججججججججججججججججججب !!!!!!!!!!!!!!ایشالا تا اون موقع واسش یه همبازی میارم ها ها

رادین
10 آبان 91 17:32
سپهر من منتظر عکساتم
راستی منم دعا میکردی عزیزم


ای بابا رادین جوون من حتی نذاشتم مامانم دعا کنه
رادین
14 آبان 91 21:19
عیدوتون مبارک


عید شما هم مبارک