در آستانه یکسالگی
نه آخه من قربون شما نرم چی کار کنم؟
سلام عزیز دلم . شیرین عسلم . تازگی ها اینقدر با نمک شدی که آدم واست ضعف میکنه. دیروز خونه مادرجوونی تا تونستی دویدی و بازی کردی . تازه یاد گرفتی بای بای کنی . بوس هم میدی( البته اگه تو مودش باشی) . دیشب خودت پتو رو میکشیدی رو سرت و با مادرجون دالی میکردی. اینقدر خنده هات شیرینن که آدم دلش میخواد درسته قورتت بده .
وقتایی که خیلی میریم مهمونی و تو خیلی خسته میشی از خستگی خوابت نمیبره . دیشب یک ساعت و نیم بابابیی رانندگی کرد تا شما خوابت برد. تا اومدیم خونه هم مجبور بودم تو خواب عوضت کنم . دیدم تو خواب داری چسبای پوشکت رو باز میکنی ! آخه قلنبه کم اینکارا رو تو بیداریت میکنی! خنده دارترش اینجا بود که تا پتو رو کشیدم روت با چشمای بسته کشیدیش رو سرت و زدی زیر خنده . تو خوابم دالی بازی میکردی!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی