سپهرسپهر، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 2 روز سن داره

آسمون زندگی مامانی و بابایی

18 ماهگیت مبارک عسلم

1392/4/11 22:38
نویسنده : مامان طلا
164 بازدید
اشتراک گذاری

سلام قربونت برم من .قلب
عزیزکم چند روزی از 18 ماهگیت میگذره و من فرصت نکرده بودم بیام وبتو آپ کنم . تا امروز که خوابیدی و انگار قصد بیدار شدن هم نداری.خمیازه

نازنینم دیگه شمار کلماتی که بلدی از دستم رفته . با اون زبون شیرینت همه رو عاشق خودت میکنی . هورادیروز با خاله رفته بودی مزون تا اومدم پیشت دیدم داری بلند بلند میگی گنااااااااااااااااازقهقهه

پریروز هم سر ناهار بابایی که تشکر کرد شما هم بلافاصله گفتی مامان مرسی. آخه فدااات بشم نمیگی من از دستت غش میکنم نمکدوون.ماچ

واکسن 1.5 سالگیت رو هم زدیم و خدا رو شکر به خیر گذشت البته خیلی اذیت شدیناراحت ولی دیگه تموم شد.لبخند

جوجه یک ماهی که میرفتم ایروبیک نزدیک خونه مادرجوونی حسابی بهشون وابسته شدی اما حالا دیگه ماه رمضونه و نمیتونم برم . تو هم امروز اصلا روی فرم نبودی و دائما نق میزدی .گریه تا خاله اومد و دلی از عزا در اوردی و حسابی باهاش  بازی کردی.

عزیز دلم کتاباتو خیلی دوست داری مخصوصا گربه من نازنازیه . یه جاهاییش رو هم بلدی و خودت واسم جملات رو کامل میکنی. تشویقخلاصه که دلبری شدی واسه خودت.چشمک

عاشقتم جوجه قشنگمقلببغلماچ

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

دایی سعید
13 تیر 92 16:02
این مورچه رو آخرش یه روز یه لقمهٔ چپ می‌کنم!
خاله مرضی
24 تیر 92 12:49
من فدای این جوجه بشم که زودتر از سنش داره پیش میره
مامان آریا
31 تیر 92 2:44
سلام مامانی..
عزیزم مرسی که به مامان میگی مرسی...
اریا که داغونه هر چی بهش بدی میگه مرسی
افرین به این پسرای باهوش
واقعا هیچ کس پیدا نمیشه یه عکس درست حسابی نزدیک از این جوجه برامون بزاره؟؟؟دلمون تنگ شده خب براش


چرا انشاله به محض اینکه فرصت کنم میذارم براتون مرسی از لطفتون