چی شد چی شد باغ امید، کارت به اینجا کشید؟
جوجه طلای من چرا باز مریض شدی؟ فدات بشم که این چند وقت از بس مریض بودی بدنت لاغر و ضعیف شده. جوجوی ما معلوم نیست واسه چی اسهال استفراغ شدی و این چند روزه حسابی بیحال بودی. پریروز که اومدم خونتون اینقد حال نداشتی که به زور از خواب بیدارت کردم ولی بازم ولو شدی و حتی وقتی خواستم برم خونه هیچی نگفتی (برعکس همیشه که میگفتی نه نه).
اما نگار امروز مامانت میگفت یه کم بهتر شدی خوبه منم میام یه سری بهت میزنم ببینمت روحیه ام عوض بشه. آخه خاله از بس ماشالله شیطونی میکنی آدم طاقت نداره آروم بودنتو ببینه جوجه طلا. تازه مامانت میخواد بزارتت مهدکودک اما هر روز یه طوری میشه نتونسته تا حالا ببردت مهد. نکنه نمیخوای بری اونجا شیطون؟ هان؟ . عشق منی تو نازنین. برات دعا میکنم هرچی زودتر خوب خوب بشی بیای خونمون باز همه چیو بهم بریزی. فداااااااااااااااااااااات
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی