سپهرسپهر، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 15 روز سن داره

آسمون زندگی مامانی و بابایی

شب یلدا

1390/9/30 17:23
نویسنده : مامان طلا
239 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز دلم سلام 

بق    قل    قل    لق   قل   بفل

اگه بدونی این هفته چقدر واسه مامانی سخت گذشت ؟ غ حسابی چشم به راه فرشته کوچولوش بود. قثاما این فرشته ما خیلی ناقلاست و میخواد بذاره یه موقعی بیاد که دل ما واسش کلی تنگ شده باشه مگه نه ؟ چشمک

خداییش این روزا خیلی کند پیش میرن . 

مادر جون هم تا دیروز صبح پیشمون بود . دیروز ما رفتیم اونجا . و امشب هم که قراره بریم خونه خاله مرضی آخه امشب شب یلداست . خلاصه این مدت خاله بازی میکنیم . بابایی هم میخواد فرداشب مرخصی بگیره و بیاد کنارمون تا سه نفری جشن بگیریم ! قب قلالبته شاید مادرجونی هم اومد خونمون شدیم 4 نفر .  فق راستی پسری میدونی اگه تا ساعت 12 شب به دنیا نیای چی میشه ؟ قب

هیچی دیگه تو زمستونی میشی !!!!!!!  نایس 

راستی گلم یادمون رفته بود واست حوله نوزادی بخریم. فقآخه سرویس حوله ات رو خاله زری واست دوخته که خیلی خیلی هم قشنگه . ولی حوله نوزادی نداشت . امروز باباییت رفت برات خرید خیلی نازه مامانی. فکر کنم توش شبیه فرشته ها بشی . 

این هفته به امید خدا داره تموم میشه  و من خیلی خوشحالم از اینکه بالاخره داره روز وصالمون نزدیک میشه گلکم . 

حسابی مواظب خودت باش عزیز دلم و سالم و صحیح و به موقع بیا پیشمون . دل

ر

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

amirmohamad_asra
30 آذر 90 14:51
شب یلدا شد و میلاد خوش ایزدمهر زایش نور از این ظلمت تاریک سپهر شب یلدا شد و بر سفره دل باده عشق رخ معشوقه و مدهوش دلداده عشق .... شب یلدایتان پر ستاره و پر خاطره باد .
زن عمو
30 آذر 90 15:14
خوب پس از سال دیگه تولد نی نی و باباشو میتونی تو یه روز بگیری به شرط اینکه ما رو هم دعوت کنیاقول میدم بچه ها اذیت نکنن


آره فکرشو بکن عوضش تولداشونو دوتا یکی میکنم یکی به نفع من


آرشیدا کوچولو
30 آذر 90 15:22
روي گل شما به سرخي انار شب شما به شيريني هندوانه خندتون مانند پسته و عمرتون به بلندي يلدا
دایی سعید
30 آذر 90 19:49
عشقمه.