سپهرسپهر، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 16 روز سن داره

آسمون زندگی مامانی و بابایی

امان از شیطونیات

1391/6/30 12:01
نویسنده : مامان طلا
246 بازدید
اشتراک گذاری

سلام قند عسلمماچ

جوجه شیطون و بازیگوش من که این روزا باید چهارچشمی مراقبت باشم . سبزدیگه کم کم از دیوار راست هم بالا میری! یا باید از زیر مبل ها درت بیارم یا رفتی سراغ سیم ها !چند روز پیش هم اولین خرابکاریتو کردی و زدی دوتا از شمعدونای نازنین مامان رو خورد و خاکشیر کردی .گریه به قول باباییت خونمون از دست جنابعالی مسجد شده . 

من با جمع کردن چیزهای خونه مخالفم اما بابایی اصرار داره که جمع کنیم . منم میترسم اگه جمع نکنم خدای نکرده واسه شما اتفاقی بیفته . از یه طرف هم دلم نمیخواد وسایل رو جمع کنم تا تو به بودنشون عادت کنی . مطمئنم بزرگتر هم که بشی باز تا وسایل رو سر جاشون بچینیم واست جذابیت داره . شیطانعینکخلاصه موندم چی کار کنم؟  متفکر

چند تا عکس از شیرین کاریات واست میذارم توی ادامه مطلب

یاططزرذطسیبللسقئذل

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

خاله مرضی
30 شهریور 91 12:40
شیطون بلا حالا دیگه سر از شومینه در میاری؟ می بینم که هیزمهای شومینه هم از دستت به عذاب اومدن خاله فدای بازیگوشی هات بشه قند عسل
دایی سعید
1 مهر 91 0:05
در اوّلین گام شومینه رو تصرّف کردی دایی؟


بله بله تازه بلم که چطوری از شومینه بیام بیرون که نخورم زمین
رادین
4 مهر 91 3:37
سپهر جونم خوبی دلم برات کلی تنگ شده بود مرسی که عکسات رو گذاشتی
راستی پسر چه جیگری شدی.


سلام دوستم . کجا بودی دلم واست تنگ شده بود!
بابایی
4 مهر 91 6:28
پسری اگه یک بار دیگه رفتی توی شومینه ، توی همون شومینه با مامان میپزیم و می خوریمد بابا قربونت بره که این قدر تو نازی
منصوره
11 مهر 91 17:28
ای جونم. چه قند عسلی شده این پسر. از قول من ببوسیدش البته اگه تا الان تهدید باباییشو عملی نکردین


حتما حتما