نه ماهگیت مبارک
بازم یک ماه دیگه گذشت و تو چقدر از ماه پیش بزرگ تر شدی
دو تای دیگه از اون مرواریدای سفید و خوشگلت دراومدن الان چهار تا مروارید خوشگل توی دهنته! فدات بشم من.
در عرض این یک ماه خیلی تغییر کردی . دیگه کاملا معنی امر و نهی رو میفهمی ( چقدر هم که اهمیت میدی) . وقتی دعوات میکنم زل میزنی توی صورتم خوب نگاهم میکنی بعد میزنی زیر خنده . پدرسوووووووخته از کجا میدونی من به خنده شلم ؟
شیییییییییییییییییییییییییییییییطون شدی حسابی . دیروز از ساعت 7.5 صبح تا 10.5 شب فقط دو ساعت خوابیدی و خونه مادرجووونی رو گذاشته بوودی رو سرت ، دیروز حسابی واسه همه دلبری کردی حسابی از خودت ادا اطوار درمیاوردی و میخندیدی . اینقدر سرگرم بودی که دو سه بار بیشتر شیر نخوردی .
پریشب هم رفتیم مغازه اسباب بازی فروشی و واست یه هرم هوش خریدیم . اونجا هم از اون خنده های قشنگ تحویل مردم دادی. مامان جون هرم واسه خوردن نیستا واسه هوش شماست یه کم لطفا توجه فرمایید ! از اون کارتای بن،بن،بن هم واست خریدیم و فعلا سه تاشو برات زدم به دیوار تا مفاهیمو یاد بگیری.
قربوونت برم قند عسلم ، هر چی بزرگتر میشی خودتو بیشتر تو دلم جا میکنی فسقل خان