اولین مهمانی ها
سلام قند عسل مامان . عزیز دلمی شما جیگر طلایی . ببخشید گلکم چند وقتی بود که نمیرسیدم به وبلاگت سر بزنم . عزیز دلم تو داری روز به روز بزرگتر و باهوش تر میشی . البته یه کمی هم نق نقو . و خدا نخواد که دلت درد بگیره . اون موقع است که با اون صدای مردونه ات سرم داد میکشی (یه چیزی بین جیغ و داد) . نداشتیم از همین حالا بخوای قلدر بازی دربیاری ها !!!! عشقم بالاخره پریشب (شب اربعین) بردیمت خونه مادرجونی . البته چون شب بود طبق معمول خیلی اخلاق نداشتی. اینم از عکست خونه مادرجون اما دیروز ظهر خونه دایی مجتبی حسابی خودت رو تو دل همه جا کردی . راستی بند نافت هم بالاخره افتاد . گلکم این ...
نویسنده :
مامان طلا
11:59